24 تير ماه 1388 روزنامه ايران صفحه ماجرا
 
جویندگان عاطفه
به دنبال یک آشنا
 
 
سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 10:43 قبل از ظهر ::  نويسنده : مينا

 

 

من در خيابان مولوي گمشدم

هميشه كارم همين است. مي‌نشينم و به روزهاي رفته مي‌انديشم. مدام از خود مي‌پرسم چرا من يك بچه سرراهي شدم. افكار تلخ به اعماق مغزم چنگ مي‌زنند و گاه از بغض‌هاي قديمي مانده در گلو خفه مي‌شوم.
در دوازدهمين روز آذر 1364 ساعت 7 بعد از ظهر نگاه‌هاي كودكانه‌ام در خيابان مولوي تهران گم شد. كسبه محل وقتي ديدند تنها و مظلومانه در گوشه‌اي ايستاده‌ام و حرفي نمي‌زنم مأموران كلانتري را خبر كردند.
مي‌گويند چندان توانايي حرف زدن نداشته و خودم را رحيم معرفي کرده‌ام.
مشخصاتي ازپدر و مادرم هم نداده‌ام. همان روز درسن 3سالگي به شيرخوارگاه آمنه معرفي شدم. تا 5 سالگي همان‌جا ماندم. در آن دو سال هيچ آشنايي به سراغم نيامد و تو چه مي‌داني چه سخت و جانكاه است انتظار پشت ديوارهاي تنهايي؟
بعد از دو سال خانواده مهرباني دنبالم آمدند و پدر و مادر خوانده‌ام شدند. از آن به بعد پرونده هويتم براي هميشه درشيرخوارگاه بايگاني شد. يک سال پيش دوباره به سراغ پرونده‌ام رفتم اما نشانه‌ جديدي پيدا نکردم. نام خانوادگي کساني که سرپرستي ام را به عهده گرفتند «بابالو» بود و اين فاميلي بعدها «بابايي نسب» شد. با اين که سال‌ها از آن روز غم‌انگيز مي‌گذرد اما هر بار انديشيدن به اين‌که بچه سرراهي هستم چشمانم را به اشك مي‌نشاند.
حالا نشاني‌ام را به تو داده‌ام. با خود مي‌گويم روزهاي نيامده حتماً رنگ شادتري دارند؛ اگر آشنايي پيدا شود و با شماره گروه جويندگان عاطفه روزنامه ايران تماس بگيرد و تمام چراهاي ذهنم را براي هميشه از بين ببرد.

 

 

 

گمشده‌اي در حـرم حضـرت عبدالعظـيم

سرماي آخرين ماه پائيز سال 1346 استخوان‌هاي آدم را مي‌سوزاند. انگار كسي از به دنيا آمدنم خوشحال نبود. وقتي بابا و مامان فهميدند دختر هستم، هنوز نافم را نبريده، فريادهاي‌شان بالا گرفت. دل‌شان پسر مي‌خواست شايد...
گريه‌هايم در گلو گره مي‌خورد. آنها نمي‌دانستند اشك‌هاي نوزاد بي‌گناه گوشه تاريك خانه در عطش دست‌هاي نوازشگر پدر و مادر بود. شايد اختلاف پدر و مادر در لحظه‌هاي اوج خود بود كه زني بدون اجازه مرا از دست‌شان گرفت و به حرم حضرت عبدالعظيم برد. زني كه مي‌گويند مادر پدرم بوده است.  و در آن روز در همهمه‌اي ناآشنا، سرنوشتم به يكباره عوض شد. پس از پايان اذان ظهر و عصر، يكي از خادمان آن مكان مقدس مرا روي دست بلند كرده و با بلندگو پدر و مادرم را صدا زد اما جواب نشنيد.
بعد از نماز هم آن مرد مرا به دست زني به نام «اشرف السادات» كه در صحن حرم مطهر مقبره‌دار بود، سپرد.
فرداي آن روز خانمي كه شاهد ماجرا بود، همراه دختر عمويش سراغ اشرف‌السادات رفت و حال نوزاد را پرسيد. او نيز گفت: بچه هنوز اينجاست. زن نشاني خانه‌اش را به اشرف‌السادات داد و رفت. حال آن كه دائم با خود اين جمله را تكرار مي‌كرد كه: «ديگر بچه را برنمي‌گردانم، اين دختر كوچولو مال خودم است!»
از طرف ديگر، انگار وقتي دعواي پدر و مادرم آرام‌تر گرفت، تازه يادشان افتاده نوزادي دارند كه چشم به راه آنهاست. هر دو از يكديگر سراغم را گرفته‌اند و بالاخره بعد از كلي پرس‌و‌جو، همه ماجرا را فهميده‌اند اما وقتي به حرم مطهر رفته‌اند، خبري از من نبوده.
مدتي بعد مادربزرگ پدري‌ام عكس پدر را به آن زن نشان داده و گفته بچه را برگرداند اما زن منكر ماجرا شده است.
دفعه ديگر پدر و مادرم به خانه زن رفته و او گفته ما تازه اين خانه را خريده‌ايم و بچه‌اي نداريم.حالا اين نوزاد من هستم. بزرگ شده‌ام. همسر و دو فرزند دارم اما هيچ نشاني از پدر و مادرم ندارم.
لباس‌هاي كركي عكس‌دار و قنداق سفيدم در هنگام گم شدن، تنها نشانه‌هاي هويت نامعلوم هستند.دلم براي بوييدن عطر تن پدر و مادر واقعي‌ام لك زده است. اغلب روزها به حرم حضرت عبدالعظيم مي‌روم شايد نشاني پيدا كنم اما هيچ نشاني پيدا نكرده‌ام. پدر، مادر! اگر گوشه‌اي از سرنوشتم را خوانديد، بدانيد در تمام اين سال‌ها با شنيدن نام بابا و مامان، پشتم لرزيده و حسرت ديدن‌تان را كشيده‌ام. پس سراغي هم از دل شكسته فرزندتان بگيريد. اگر مرا مي‌شناسيد، با تلفن گروه جويندگان عاطفه روزنامه ايران كه بعد از خدا، تنها اميدم هستند، تماس بگيريد
.

 





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید به نام او که قلم به دستم داد تا بنگارم از آنچه که در کنج دلها به فریاد کشیده میشود و بنویسم از واژه غریب عشق که زیر تلی از خاکروبه های بی احساسی مدفون میگردد. ساحل در انتظار موجی از احساس و عاطفه است که روحش را با زلالی آن جلا دهد. و من همان ساحل هستم
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جویندگان عاطفه و آدرس joyandeganeatefeh.LoxBlog.i r لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 320
بازدید کل : 22925
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1